[صفت]

uneven

/ʌnˈiːvn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more uneven] [حالت عالی: most uneven]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناهموار پر از دست‌انداز

معادل ها در دیکشنری فارسی: ناهموار
مترادف و متضاد even
  • 1.We had to drive slowly because the road was so uneven.
    1. ما مجبور بودیم آهسته برانیم، چون جاده خیلی ناهموار بود.

2 نابرابر

معادل ها در دیکشنری فارسی: نامساوی نابرابر
مترادف و متضاد unequal even
an uneven distribution of resources
توزیع نابرابر منابع
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان