[اسم]

vapor

/ˈveɪpər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بخار دود

معادل ها در دیکشنری فارسی: بخار دم
مترادف و متضاد haze mist steam
  • 1.A vapor trail is the visible stream of moisture left by the engines of a jet flying at high altitudes.
    1. دودِ جت جریانی قابل رویت از رطوبت است که از موتور جت‌های درحال پرواز در ارتفاعات زیاد ساطع می‌شود.
  • 2.He has gathered data on the amount of vapor rising from the swamp.
    2. او اطلاعاتی مبنی بر میزان بخار بلند شده از باتلاق جمع آوری کرده است.
  • 3.Scientists have devised methods for trapping vapor in bottles so they can study its makeup.
    3. دانشمندان توانسته‌اند برای نگه داشتن بخار در بطری طرحی بریزند تا بتوانند محتویات آن را مطالعه کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان