Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فروشنده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
vendor
/ˈvendər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فروشنده
دستفروش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فروشنده
مترادف و متضاد
seller
1.First, he must be sure that the vendor of the property is really entitled to sell it.
1. ابتدا او باید مطمئن شود که فروشنده خانه واقعا حق فروش خانه را دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
vending machine
vendetta
venal
velvety
velvet
veneer
venerable
venerate
veneration
venereal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان