Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آواز
2 . صوتی
3 . آوازی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
vocal
/ˈvoʊkl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آواز
1.backing vocals
1. آواز پشت زمینه
2.In this recording Armstrong himself is on vocals.
2. در این ضبط آهنگ "آرمسترانگ" خود آواز می خواند.
[صفت]
vocal
/ˈvoʊkl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more vocal]
[حالت عالی: most vocal]
2
صوتی
صداساز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
صوتی
the vocal organs
اندامهای صوتی
3
آوازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آوازی
vocal music
موسیقی آوازی
تصاویر
کلمات نزدیک
vocabulary
vocab
vle
vladimir
vizier
vocal cords
vocalise
vocalist
vocals
vocation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان