[اسم]

warehouse

/ˈwerhaʊs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انبار

معادل ها در دیکشنری فارسی: انبار
  • 1.They work in restaurants and food preparation, in warehouses and manufacturing.
    1. آنها در رستوران و تهیه غذا کار می کنند، در بخش انبار و تولید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان