[جمله]

waste one's breath

/weɪst wʌnz brɛθ/

1 وقت هدر دادن بیهوده نصیحت کردن

مترادف و متضاد save one's breath
  • 1.You can't persuade me. Don't waste your breath.
    1. تو نمی توانی من را متقاعد کنی. وقتت را هدر نده.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان