[فعل]

to water down

/ˈwɔtər daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: watered down] [گذشته: watered down] [گذشته کامل: watered down]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کوتاه کردن ضعیف کردن، ساده کردن

مترادف و متضاد change dilute make weaker
  • 1.Professor Jones sometimes waters down his lectures so that people can understand them better.
    1. استاد "جونز" برخی اوقات سخنرانی هایش را کوتاه می کند تا مردم بتوانند بهتر متوجه شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان