Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آرد گندم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
wheat flour
/wˈiːt flˈaɪʊɹ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آرد گندم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرد گندم
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
wheat berry
wheat
whatever
wharfage
wharf rat
wheel
wheel fiddle
wheel spoke
wheelbarrow
wheelchair
کلمات نزدیک
rice flour
hairstyling
cosmetology
come to rest
resting place
unattainable wish
wishful
rebar
freethinking
freethought
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان