[اسم]

wing

/wɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بال (پرنده و هواپیما و...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: بال
  • 1.The swan flapped its wings noisily.
    1. قو بال‌هایش را با صدا به‌هم زد.
the plane's wing
بال هواپیما
  • I could see the plane's wing out of my window.
    من می‌توانستم بال هواپیما را از پنجره‌ام ببینم.
wing feathers
پرهای بال
  • With pale orange beak and blue wing feathers, the bird was unique.
    با نوک نارنجی کمرنگ و پرهای بال آبی رنگ، آن پرنده منحصربه‌فرد بود.

2 شعبه بخش

  • 1.He's in the new wing of the hospital.
    1. او در بخش جدید بیمارستان کار می‌کند.
  • 2.Our rooms were in the west wing.
    2. اتاق‌های ما در شعبه غربی بود.

3 گلگیر (اتومبیل)

مترادف و متضاد fender
  • 1.The wing was damaged in the accident.
    1. گلگیر در تصادف آسیب دید.
  • 2.There was a dent in one wing.
    2. در یکی از گلگیرها یک غرشدگی بود.

4 جناح

معادل ها در دیکشنری فارسی: جناح
  • 1.The radical wing of the party was dissatisfied with the policies.
    1. جناح رادیکال حزب از سیاست‌ها ناراضی بود.
  • 2.They're on the left wing of the Labour Party.
    2. آن‌ها در جناح چپ حزب کارگر هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان