[صفت]

wise

/wɑɪz/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: wiser] [حالت عالی: wisest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عاقل عاقلانه

مترادف و متضاد clever prudent
to be wise to do something
انجام کاری عاقلانه بودن
  • It’s wise to check whether the flight times have changed before you leave for the airport.
    عاقلانه است که قبل از رفتن به فرودگاه چک کنید آیا ساعت پروازها تغییر کرده‌اند یا نه.
a wise man/decision/choice ...
یک مرد [عاقل]/تصمیم/انتخاب عاقلانه
  • 1. A wise man acts reasonably.
    1. مردی عاقل، منطقی عمل می‌کند.
  • 2. I think you made a wise choice.
    2. فکر می‌کنم که شما انتخاب عاقلانه‌ای کردید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان