Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کوتاهمدت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
a corto plazo
/a kˈɔɾto plˈaθo/
1
کوتاهمدت
1.Nuestro objetivo a corto plazo es lograr que ambas partes se sienten a negociar el alto el fuego.
1. هدف کوتاهمدت ما این است که کاری کنیم تا هر دو طرف درمورد آتشبس مذاکره کنند.
کلمات نزدیک
accionista
ganancia
sector
bajada
anual
rentabilidad
intención
mensualmente
correr riesgos
aportación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان