Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مطلق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
absoluto
/ˌaβsolˈuto/
قابل مقایسه
[حالت مونث: absoluta]
[جمع مونث: absolutas]
[جمع مذکر: absolutos]
1
مطلق
محض، کامل
1.Se dio el toque de queda y las calles quedaron sumidas en un silencio absoluto.
1. حکومت نظامی شد و خیابانها در سکوت مطلق فرو رفتند.
کلمات نزدیک
tortilla de patatas
ver
tráfico
tapa
sitio
bollo
carné de conducir
comunicativo
concienciar
consejo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان