[فعل]

concienciar

/kˌɔnθjɛnθjˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: conciencié] [حال: conciencio] [گذشته: conciencié] [گذشته کامل: concienciado]

1 آگاهی دادن آگاه کردن

  • 1.El documental me concienció sobre mi adicción a la comida.
    1. مستند به من درمورد اعتیادم به غذا آگاهی داد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان