Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . آب
2 . آب (میوه و...)
3 . دمنوش (آمریکای لاتین)
4 . سودا (آمریکای جنوبی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el agua
/ˈaɣwa/
غیرقابل شمارش
مونث
1
آب
1.La bebida más sana es el agua.
1. سالمترین نوشیدنی آب است.
2
آب (میوه و...)
1.Mi mamá nos preparó agua de tamarindo.
1. مامانم برایمان آب تمر هندی درست کرد.
3
دمنوش (آمریکای لاتین)
1.Te va a caer bien el agua de rosas que te preparé.
1. دمنوش گل رزی که برایت درست کردم، حالت را بهتر خواهد کرد.
4
سودا (آمریکای جنوبی)
نوشیدنی گازدار
1.Vamos a la tienda por unas aguas light.
1. بیا برویم به فروشگاه تا چند عدد سودای رژیمی بخریم.
کلمات نزدیک
turrón
algodón de azúcar
regaliz
goma de mascar
malvavisco
té
café
coca cola
batido
zumo de naranja
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان