Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کمکفنر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el amortiguador
/ˌamɔɾtˌiɣwaðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: amortiguadores]
1
کمکفنر
1.El volante ha estado vibrando. Creo que debería cambiar los amortiguadores.
1. فرمان میلرزد. فکر کنم که باید کمکفنرها را عوض کنم.
کلمات نزدیک
freno de mano
tubo de escape
motor
velocímetro
gps
luz trasera
luz de freno
tren
autobús
tranvía
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان