[صفت]

avergonzado

/ˌaβɛɾɣɔnθˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: avergonzada] [جمع مونث: avergonzadas] [جمع مذکر: avergonzados]

1 خجالت‌زده شرمگین

  • 1.Estaba tan avergonzado que me puse colorado.
    1. آن‌قدر خجالت‌زده بودم که صورتم سرخ شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان