[اسم]

el banco

/bˈanko/
قابل شمارش مذکر
[جمع: bancos]

1 نیمکت

  • 1.Los bancos del parque están recién pintados.
    1. نیمکت‌های پارک به‌تازگی رنگ شده‌اند.

2 بانک

  • 1.Fui al banco a pedir un préstamo.
    1. من به بانک رفتم تا درخواست وام کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان