Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . نیمکت
2 . بانک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el banco
/bˈanko/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: bancos]
1
نیمکت
1.Los bancos del parque están recién pintados.
1. نیمکتهای پارک بهتازگی رنگ شدهاند.
2
بانک
1.Fui al banco a pedir un préstamo.
1. من به بانک رفتم تا درخواست وام کنم.
کلمات نزدیک
parque
gimnasio
restaurante
bar
castillo
fuente
pista de tenis
estadio de fútbol
campo de golf
estación de esquí
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان