[اسم]

el parque

/pˈaɾke/
قابل شمارش مذکر
[جمع: parques]

1 پارک بوستان

  • 1.Es un lindo día para irnos al parque.
    1. روز بسیار دلنشینی برای این است که به پارک برویم.

2 ناوگان

  • 1.Añadir coches eléctricos al parque de la compañía reducirá las emisiones de dióxido de carbono.
    1. اضافه‌کردن اتومبیل‌های برقی به ناوگان شرکت، انتشار دی‌اکسیدکربن را کاهش می‌دهد.

3 تخت نرده‌دار تخت محافظ‌دار

  • 1.Mi bebé llora cuando lo dejo en el parque.
    1. وقتی کودکم را در تخت نرده‌دار می‌گذارم، گریه می‌کند.

4 مهمات (مکزیک) سلاح

  • 1.Había suficiente parque para librar una guerra.
    1. مهمات کافی به اندازه یک جنگ وجود داشت.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان