[اسم]

la barra

/bˈara/
قابل شمارش مونث
[جمع: barras]

1 خط اریب (علامت /)

  • 1.La lista incluía varias opciones separadas por una barra.
    1. لیست شامل گزینه‌های مختلفی بود که با خط اریب از هم جدا شده بودند.

2 نان باگت

  • 1.¿Quieres una barra o una ciabatta?
    1. نان باگت می‌خواهی یا نان چیباتا؟

3 پیشخوان (بار)

  • 1.Como salió a comer solo, Enrique decidió sentarse en la barra.
    1. از آنجایی که "انریکه" تنها رفته بود که غذا بخورد، تصمیم گرفت که پشت پیشخوان (بار) بنشیند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان