Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . خط اریب
2 . نان باگت
3 . پیشخوان (بار)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la barra
/bˈara/
قابل شمارش
مونث
[جمع: barras]
1
خط اریب
(علامت /)
1.La lista incluía varias opciones separadas por una barra.
1. لیست شامل گزینههای مختلفی بود که با خط اریب از هم جدا شده بودند.
2
نان باگت
1.¿Quieres una barra o una ciabatta?
1. نان باگت میخواهی یا نان چیباتا؟
3
پیشخوان (بار)
1.Como salió a comer solo, Enrique decidió sentarse en la barra.
1. از آنجایی که "انریکه" تنها رفته بود که غذا بخورد، تصمیم گرفت که پشت پیشخوان (بار) بنشیند.
کلمات نزدیک
paréntesis
punto y coma
apóstrofe
guion bajo
coma
fuego
ceniza
arena
carbón
diamante
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان