Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . ویرگول
2 . کما
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el coma
/kˈoma/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: comas]
1
ویرگول
1.Aquí hay que poner una coma después de la cláusula subordinada.
1. اینجا بعد از جمله وابسته باید یک ویرگول بگذاری.
2
کما
اغماء
1.Estuvo en coma durante varios días después del accidente.
1. او پس از آن تصادف، چندین روز در اغماء بود.
کلمات نزدیک
dos puntos
espacio
signo de exclamación
signo de interrogación
punto final
guion bajo
apóstrofe
punto y coma
paréntesis
barra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان