[اسم]

el billete

/biʎˈete/
قابل شمارش مذکر
[جمع: billetes]

1 اسکناس پول کاغذی

  • 1.El Ratoncito Pérez me dejó un billete de cinco dólares debajo de la almohada.
    1. پری دندان یک اسکناس پنج دلاری زیر بالشت من گذاشت.

2 بلیت

  • 1.Ya tengo mis billetes para volar a Nueva York.
    1. من برای پرواز به نیویورک بلیت دارم.
el billete de lotería
بلیت بخت‌آزمایی
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان