[اسم]

el bodegón

/bˌoðeɣˈɔn/
قابل شمارش مذکر
[جمع: bodegones]

1 طبیعت بی‌جان نقاشی اشیای بی‌‌جان

  • 1.Pasé todo el día en el museo admirando pinturas, especialmente los bodegones de frutas.
    1. من تمام روز را در موزه در حال تحسین نقاشی‌ها به‌خصوص نقاشی‌های طبیعت بی‌جان گذراندم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان