[اسم]

el cámara

/kˈamaɾa/
قابل شمارش مذکر
[جمع: cámaras] [مونث: cámara]

1 فیلم‌بردار

  • 1.La cámara enfocó y comenzó a grabar.
    1. فیلم‌بردار لنز را تنظیم و شروع کرد به فیلم‌برداری.

2 دوربین (la cámara)

  • 1.Saca tu cámara que viene un oso para acá.
    1. دوربینت را بیرون بیاور؛ یک خرس دارد به این طرف می‌آید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان