Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مجرم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el criminal
/kɾˌiminˈal/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: criminales]
[مونث: criminal]
1
مجرم
1."Soy un criminal, pero aún así merezco ser tratado como un ser humano," dijo el convicto.
1. متهم گفت: «من مجرم هستم، اما هنوز هم مستحق هستم که مانند یک انسان با من برخورد بشود.»
کلمات نزدیک
ladrón
ingeniero
cámara
comentarista
presentador
bailarín
periodista
prostituta
autor
controlador aéreo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان