Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . قله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la cima
/θˈima/
قابل شمارش
مونث
[جمع: cimas]
1
قله
اوج
1.Nos tomó años de planificación llegar a la cima del monte Everest.
1. برنامهریزی برای رسیدن به قله اورست سالها از ما زمان گرفت.
کلمات نزدیک
pieza
problema
orden
buque
completo
rey
multiplicar
curso
rueda
objeto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان