Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کمربند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el cinturón
/θˌintuɾˈɔn/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: cinturones]
1
کمربند
1.El cinturón tiene que ir a juego con los zapatos.
1. کمربندت باید به کفشهایت بیاید.
کلمات نزدیک
billetera
pendiente
anillo
paraguas
gafas de sol
bolso
guante
bufanda
sombrero
collar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان