Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . درمانگاه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la clínica
/klˈinika/
قابل شمارش
مونث
[جمع: clínicas]
1
درمانگاه
کلینیک
1.En la ciudad hay cuatro hospitales y una clínica.
1. در شهر چهار بیمارستان و یک درمانگاه وجود دارد.
کلمات نزدیک
paciente externo
sala de espera
operación
visitante
paciente
horas de visita
unidad de cuidados intensivos
sala de emergencia
cita
sala de operaciones
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان