Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . ماشین پلیس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el coche de policía
/kˈotʃe ðe pˌoliθˈia/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: coches de policía]
1
ماشین پلیس
1.Comencé a preocuparme cuando vi coches de policía delante de la casa de mi vecino.
1. وقتی که ماشینهای پلیس را جلوی خانه همسایهام دیدم، کمکم نگران شدم.
کلمات نزدیک
luz de advertencia
sirena
coche de bomberos
estación de bomberos
alarma de incendios
uniforme
porra
pueblo
suburbio
estado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان