[فعل]

coleccionar

/kˌolekθjonˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: coleccioné] [حال: colecciono] [گذشته: coleccioné] [گذشته کامل: coleccionado]

1 جمع‌آوری کردن جمع کردن

  • 1.Como sé que coleccionas monedas, te traje este sol peruano de mi viaje.
    1. وقتی که فهمیدم سکه جمع می‌کنی، این سول پرویی را از سفرم برایت آوردم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان