Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . جمعآوری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
coleccionar
/kˌolekθjonˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: coleccioné]
[حال: colecciono]
[گذشته: coleccioné]
[گذشته کامل: coleccionado]
صرف فعل
1
جمعآوری کردن
جمع کردن
1.Como sé que coleccionas monedas, te traje este sol peruano de mi viaje.
1. وقتی که فهمیدم سکه جمع میکنی، این سول پرویی را از سفرم برایت آوردم.
کلمات نزدیک
cerámica
bucear
buceador
bricolaje
afición
colección
concurso
culebrón
descanso
emisora
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان