Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . رقابت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
competir
/kˌɔmpetˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: competí]
[حال: compito]
[گذشته: competí]
[گذشته کامل: competido]
صرف فعل
1
رقابت کردن
1.Más de 150 equipos compiten en el torneo.
1. بیش از صد و پنجاه تیم در تورنمنت رقابت میکنند.
کلمات نزدیک
misión
energía renovable
expansión
drástico
comercialización
globalmente
maximizar
expectativa
crecimiento
cooperativo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان