[صفت]

complejo

/kɔmplˈexo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: compleja] [جمع مونث: complejas] [جمع مذکر: complejos]

1 پیچیده دشوار

مترادف و متضاد complicado difícil
  • 1.Está complejo el problema, pero sé que lo podemos resolver juntos.
    1. این یک مشکل پیچیده است، اما می‌دانم که می‌توانیم با هم آن را حل کنیم.
[اسم]

el complejo

/kɔmplˈexo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: complejos]

2 عقده (روانی) حساسیت

  • 1.El hermano de Pili tiene muchos complejos.
    1. برادر "پیلی" عقده‌های زیادی دارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان