[اسم]

la comunicación

/kˌomunˌikaθjˈɔn/
قابل شمارش مونث
[جمع: comunicaciones]

1 ارتباط معاشرت

  • 1.Hubo problemas de comunicación porque yo no hablaba alemán y él no hablaba español.
    1. مشکل ارتباط وجود داشت، زیرا من آلمانی حرف نمی‌زدم و او اسپانیایی حرف نمی‌زد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان