[صفت]

culpable

/kulpˈaβle/
قابل مقایسه
[حالت مونث: culpable] [جمع مونث: culpables] [جمع مذکر: culpables]

1 شرمسار شرمنده

  • 1.Me siento culpable por haberle mentido.
    1. از اینکه به او دروغ گفتم، شرمسار هستم.
[اسم]

el culpable

/kulpˈaβle/
قابل شمارش مذکر
[جمع: culpables] [مونث: culpable]

2 مجرم مقصر

  • 1.La policía atrapó al culpable con los artículos robados en su automóvil.
    1. پلیس مجرم را به‌همراه موارد دزدی‌شده در ماشینش پیدا کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان