Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . هوشیار (در برابر مست)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
sobrio
/sˈɔβɾio/
قابل مقایسه
[حالت مونث: sobria]
[جمع مونث: sobrias]
[جمع مذکر: sobrios]
1
هوشیار (در برابر مست)
1.Yo manejé de regreso del bar porque era el único sobrio.
1. در راه بازگشت از میخانه من رانندگی کردم، زیرا من تنها کسی بودم که هوشیار بودم.
کلمات نزدیک
sorprendido
preocupado
genial
bien educado
malvado
borracho
ciego
mudo
sordo
culpable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان