Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . روز مادر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el Día de la Madre
/dˈia ðe la mˈaðɾe/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
روز مادر
1.El Día de la Madre me emocioné cuando mi hija me recitó una poesía que había escrito.
1. وقتی که دخترم در روز مادر شعری که نوشته بود را برایم خواند، احساساتی شدم.
کلمات نزدیک
día de la hispanidad
corrida
cava
carnaval
campanada
día de los enamorados
día de los santos inocentes
día del padre
disfrazar
estar de vacaciones
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان