[عبارت]

darse cuenta

/dˈaɾse kwˈɛnta/

1 فهمیدن متوجه شدن

  • 1.Al llegar al aeropuerto, Sonia se dio cuenta de que había dejado su pasaporte en casa.
    1. وقتی که "سونیا" به فرودگاه رسید، متوجه شد که پاسپورتش را در خانه جا گذاشته بود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان