[اسم]

la distribución

/dˌistɾiβuθjˈɔn/
قابل شمارش مونث
[جمع: distribuciones]

1 تحویل توزیع

  • 1.El lechero se compró una camioneta para acelerar el proceso de distribución.
    1. شیرفروش یک وانت خرید تا فرآیند توزیع را تسهیل کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان