Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . شیرینیجات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
los dulces
/dˈulθes/
قابل شمارش
جمع
1
شیرینیجات
1.La tía Margarita tiene que reducir su consumo de dulces porque es diabética.
1. خاله "مارگاریتا" باید مصرف شیرینیجاتش را کم کند، زیرا دیابت دارد.
کلمات نزدیک
dorar
dieta equilibrada
croqueta
cortar
conserva
entrante
muy hecho
poco hecho
fibra
flan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان