Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کلیسایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
eclesiástico
/ˌeklesjˈastiko/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: eclesiástica]
[جمع مونث: eclesiásticas]
[جمع مذکر: eclesiásticos]
1
کلیسایی
مربوط به کلیسا
1.Las mujeres aún no forman parte del mundo eclesiástico.
1. زنها هنوز بخشی از دنیای مربوط به کلیسا را تشکیل نمیدهند.
کلمات نزدیک
echar de menos
desplazar
delegado
cónyuge
constituido
elaborado
emparejamiento
etnia
gracias a
lazos familiares
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان