[صفت]

enamorado

/ˌenamɔɾˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: enamorada] [جمع مونث: enamoradas] [جمع مذکر: enamorados]

1 عاشق

  • 1.Mi primo está enamorado de mi mejor amiga.
    1. پسرعمویم عاشق بهترین دوستم شده‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان