[عبارت]

estar de vacaciones

/estˈaɾ ðe βˌakaθjˈones/

1 در تعطیلات بودن در سفر بودن

  • 1.Mis padres están de vacaciones y tengo la casa para mí sola.
    1. پدر و مادرم در تعطیلات هستند و من خانه را برای خودم دارم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان