[صفت]

eufórico

/eʊfˈɔɾiko/
قابل مقایسه
[حالت مونث: eufórica] [جمع مونث: eufóricas] [جمع مذکر: eufóricos]

1 مسرور خرسند، سرخوش

  • 1.Me puse eufórica al enterarme de que había aprobado el examen.
    1. وقتی فهمیدم که در امتحان قبول شدم، خرسند شدم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان