[صفت]

ingenuo

/iŋxˈenwo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: ingenua] [جمع مونث: ingenuas] [جمع مذکر: ingenuos]

1 ساده‌لوح ساده

  • 1.Algunas personas piensan que soy ingenua porque creo que la gente común puede cambiar el mundo.
    1. برخی فکر می‌کنند که من ساده‌لوح هستم، زیرا عقیده دارم که افراد عادی می‌توانند دنیا را عوض کنند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان