Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . به نمایش گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
exhibir
/ˌeksiβˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: exhibí]
[حال: exhibo]
[گذشته: exhibí]
[گذشته کامل: exhibido]
صرف فعل
1
به نمایش گذاشتن
1.Les conté a mis amigos que exhibiría esta escultura en el museo el viernes.
1. من به دوستانم گفتم که این مجسمه را جمعه در موزه به نمایش میگذارم.
کلمات نزدیک
arquitectura
artístico
cubismo
impresionismo
expresionismo
creador
pictórico
contemporáneo
heterogéneo
tendencia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان