Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . ابراز کردن (احساسات، نظر و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
expresarse
/ˌekspɾesˈaɾ/
فعل بازتابی
[گذشته: me expresé]
[حال: me expreso]
[گذشته: me expresé]
[گذشته کامل: expresado,exexpreso]
صرف فعل
1
ابراز کردن (احساسات، نظر و...)
1.No sé expresarme muy bien, pero soy una persona sincera.
1. من خیلی خوب نمیتوانم نظرم را ابراز کنم، اما من فرد صادقی هستم.
کلمات نزدیک
esforzar
afirmar
acordarse de
aclarar
senasto
fin de curso
prestar
arreglar la casa
dar plantón
encerar el suelo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان