Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مرز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la frontera
/fɾɔntˈɛɾa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: fronteras]
1
مرز
1.La frontera de Canadá está a 300 millas al norte de aquí.
1. مرز کانادا در سیصد مایلی شمال اینجا است.
کلمات نزدیک
vuelo directo
retrasado
chárter
ida y vuelta
a rayas
red de transporte
incidencia
intercambiador
autopista de peaje
transporte terrestre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان