[صفت]

retrasado

/rˌetɾasˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: retrasada] [جمع مونث: retrasadas] [جمع مذکر: retrasados]

1 تأخیری معوق، به‌تأخیرافتاده

  • 1.El vuelo llegó a tiempo, pero mi equipaje estaba retrasado.
    1. پرواز به‌موقع رسید، اما (دریافت) چمدان‌هایم با تأخیر انجام شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان