Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . یخچال طبیعی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el glaciar
/ɡlaθjˈaɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: glaciares]
1
یخچال طبیعی
1.Se desprendió una parte del glaciar.
1. تکهای از یخچال طبیعی فرو ریخت.
کلمات نزدیک
tsunami
terremoto
cráter
cordillera
núcleo de la tierra
valle
cuesta
orilla
cascada
roca
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان