Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . یکدست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
homogéneo
/ˌomoxˈɛneo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: homogénea]
[جمع مونث: homogéneas]
[جمع مذکر: homogéneos]
1
یکدست
مشابه، همجنس
1.Revuelve la harina y el agua hasta obtener una mezcla homogénea.
1. آرد و آب را هم بزنید تا مخلوطی یکدست بشود.
کلمات نزدیک
guerra mundial
invadir
existencial
miseria
soledad
piedra
herramienta
profundidad
impulsar
imitación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان