Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . واردات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la importación
/ˌimpɔɾtaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: importaciones]
1
واردات
مترادف و متضاد
exportación
1.El gobierno decidió prohibir la importación de desechos tóxicos.
1. دولت تصمیم گرفت که واردات پسماندهای سمی را ممنوع کند.
کلمات نزدیک
mercantil
delito fiscal
deuda
nómina
depositar
exportación
débito
adquisición
transacción
bienes
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان